بازگشت بحث انتقال پایتخت در ایران؛ چالشی بزرگ یا ضرورتی اجتنابناپذیر؟
ایده انتقال پایتخت ایران از تهران، موضوعی است که از زمان پس از انقلاب اسلامی در تمام دولتها مطرح بوده و همواره بحثهای گستردهای را در میان مقامات، مدیران و کارشناسان برانگیخته است. با این حال، به دلیل وجود چالشهای متعدد، محدودیتها و ملاحظاتی که این جابجایی برای حکومت داشته است، تاکنون این طرح به مرحله اجرا نرسیده است.
هزینههای سرسامآور؛ مانع اصلی:
یکی از مهمترین موانع بر سر راه انتقال پایتخت، هزینه بسیار سنگین آن است. این مسئله همواره به عنوان مانع اصلی در عملی شدن این طرح مطرح بوده است. در شرایط کنونی، با توجه به بحرانهای اقتصادی و چالشهای مربوط به تأمین انرژی در ایران، این پرسش مطرح میشود که هدف از طرح چنین جابجایی عظیمی چیست و آیا اساساً در شرایط فعلی اولویتی دارد یا خیر.
دلایل موافقان و مخالفان:
〉〉 قرمز عمیق در بازار سهام ایران | خروج همزمان پول از بورس و صندوقهای درآمدثابت
با وجود این چالشها، موافقان انتقال پایتخت بر این باورند که بحرانهای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی موجود در تهران، ضرورت انجام اقداماتی اساسی در این زمینه را بیش از پیش نمایان کرده است. آنها معتقدند که تمرکز بیش از حد جمعیت، آلودگی هوا، ترافیک سنگین و سایر مشکلات شهری، تهران را به مکانی نامناسب برای پایتخت تبدیل کرده است و ادامه این روند در بلندمدت غیرممکن خواهد بود.
در مقابل، مخالفان این طرح با توجه به بحرانهای متعدد پیش روی دولت و سوابق ناموفق آن در اجرای پروژههای عمرانی کوچکتر، تغییر پایتخت را اقدامی “نابخردانه” ارزیابی میکنند. آنها معتقدند که در شرایط فعلی، تمرکز بر حل مشکلات فوریتر و بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم اولویت بیشتری دارد و صرف منابع عظیم برای چنین پروژهای، منطقی نخواهد بود.
تاکید پزشکیان بر انتقال پایتخت:
نکته قابل توجه این است که مسعود پزشکیان، رئیس دولت چهاردهم، از ابتدای فعالیت خود بارها بر ضرورت انتقال پایتخت به مکان دیگری تأکید کرده است. این موضوع نشان میدهد که بحث انتقال پایتخت همچنان در میان برخی از مقامات و مسئولان مطرح بوده و ممکن است در آینده نزدیک، دوباره به شکل جدیتری مورد بررسی قرار گیرد.
〉〉 سقوط سنگین شاخص بورس در ۷ مرداد | پول از سهام به سمت صندوقهای درآمدثابت فرار کرد
چالش انتقال پایتخت؛ ضرورت یا اقدامی پرمخاطره؟
تهران، کلانشهری با جمعیتی بالغ بر ۹ میلیون نفر، همواره در کانون توجه مباحث مربوط به مسائل شهری و توسعه قرار داشته است. برخی کارشناسان جمعیت این شهر را با احتساب تردد روزانه ساکنین شهرهای اطراف و مراجعهکنندگان از سایر استانها، تا حدود ۱۵ میلیون نفر تخمین میزنند. این تراکم بالای جمعیت، فشارهای زیادی را بر زیرساختهای شهری، سیستم حملونقل، و منابع حیاتی مانند آب و برق وارد کرده است.
چالشهای تهران: از آلودگی هوا تا خطر زلزله:
رئیس دولت چهاردهم، مهمترین چالش تهران را مسئله آب عنوان کرده است. آلودگی هوا نیز به طور مداوم از استانداردهای جهانی فراتر رفته و سلامت شهروندان را تهدید میکند. موقعیت تهران بر روی گسل زلزله، نگرانیهای جدی را در مورد احتمال وقوع حوادث طبیعی به وجود آورده است. علاوه بر این، تراکم بالای جمعیت منجر به ایجاد مشکلاتی در حملونقل عمومی، ترافیک سنگین و تشدید آلودگی هوا شده است.
تمرکز اقتصادی و دیوانسالاری:
〉〉 دستهای پشت پرده اقتصاد ایران را نابود کردهاند؛ دلار ۱۱۰ هزار تومانی تا شب عید
مسائل اقتصادی نیز به شدت با تمرکز بیش از حد جمعیت در تهران مرتبط است. بر اساس تحقیقی که در فصلنامه ژئوپلیتیک منتشر شده، حدود ۲۳ درصد از تولید ناخالص داخلی ایران در تهران متمرکز است. این تمرکز اقتصادی در یک منطقه واحد، ریسکهای بزرگی را برای کشور به همراه دارد و میتواند تبعات منفی گستردهای در پی داشته باشد. علاوه بر این، تمرکز نیروی انسانی در تهران، باعث پیچیدهتر شدن سیستم اداری و دیوانسالاری شده و کارایی خدمات دولتی را کاهش داده است.
مخالفان انتقال پایتخت:
علی مدنیپور، استاد طراحی شهری دانشگاه نیوکاسل انگلستان، انتقال پایتخت را راهحل مناسبی برای مشکلات تهران نمیداند. او معتقد است که بسیاری از مشکلات تهران مانند کمبود مسکن، مشکلات حملونقل، آلودگی هوا، نابرابری اجتماعی و مسائل اقتصادی، مشابه مشکلات سایر کلانشهرهای دنیاست و در سایر مناطق ایران نیز وجود دارد.
مدنیپور با اشاره به تجربه ترکیه در انتقال پایتخت از استانبول به آنکارا، تأکید میکند که با این اقدام، مشکلات استانبول حل نشده و حتی تشدید شده است. او بر این باور است که انتقال پایتخت باعث میشود منابع مالی و انسانی از تهران دور شده و بحران جدیدی ایجاد شود. به جای انتقال پایتخت، او پیشنهاد میکند که دولت برای حل مشکلات تهران به دنبال راهکارهای مناسب و کارآمد باشد.
〉〉 چرا مشتریان برای تامین نیازشون از واسطه ها استفاده می کنند؟
نگرانیها درباره جایگزینی مکران:
برخی مطالعات انجام شده در داخل ایران، انتقال پایتخت به منطقه مکران را پرمخاطره و غیرعملی ارزیابی کردهاند. کارشناسان به نگرانیهای امنیتی ناشی از حضور نظامی آمریکا در آبهای خلیج فارس، نزدیکی به مرزهای پاکستان و افغانستان و ناامنی در منطقه اشاره میکنند. علاوه بر این، عدم وجود زیرساختهای مناسب و کمبود منابع آبی، از دیگر چالشهای پیش روی این طرح عنوان شده است.
موافقان انتقال پایتخت:
در مقابل، اغلب موافقان انتقال پایتخت، نگاهی محیط زیستی و طبیعی به این مسئله دارند. مهدی زارع، رئیس مرکز پیشبینی زلزله، با اشاره به خطراتی مانند زلزله، آلودگی شدید هوا، ازدحام جمعیت و آسیبپذیری شهر در برابر حوادث مختلف، معتقد است که راه چارهای جز تغییر پایتخت باقی نمانده است. او تأکید میکند که علاوه بر خطر زلزله، باید به مسئله کمبود آب و وضعیت نامطلوب محیط زیست تهران نیز توجه شود.

چرا جنوب؟ بررسی دلایل انتخاب مکران به عنوان پایتخت احتمالی
در روزهای اخیر، بحث انتقال پایتخت ایران بار دیگر با اظهارات محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور و فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، قوت گرفته است. هر دو مقام دولتی بر منطقه مکران به عنوان گزینه اصلی برای انتقال پایتخت تاکید کردهاند، اما به مکان دقیقی در این منطقه اشاره نکردهاند.
مکران؛ گزینهای بدون محدودیت؟
محمدرضا عارف با اشاره به اینکه “یکی از نقاطی که به صورت جدی مطرح است، مکران است”، این منطقه را “جای مناسبی” دانسته و گفته است که “محدودیتی هم ندارد.” او همچنین اشاره کرده است که سایر مناطق مطرح شده برای انتقال پایتخت در گذشته، با مشکلاتی نظیر کمبود آب یا مسائل حاشیهای دیگر مواجه بودهاند.
فاطمه مهاجرانی نیز با تایید این موضوع که “جایی که در نظر است منطقه مکران است”، از تشکیل دو شورا برای بررسی مشکلات پایتخت و ظرفیتهای اقتصادی دریامحور در مکران خبر داده است. با این حال، جزئیاتی در مورد اعضای این شوراها و نهاد ناظر بر فعالیت آنها ارائه نشده است.
مسعود پزشکیان نیز در شهریور ماه سال جاری، بر ضرورت انتقال مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور به جنوب و نزدیک دریا تاکید کرده بود. رئیسجمهور در بازدید از قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا، به این نکته اشاره کرده بود که انتقال منابع از جنوب کشور به مرکز و سپس بازگرداندن آنها برای صادرات، باعث کاهش توان رقابت ایران شده است.
مکران کجاست؟ نگاهی تاریخی و جغرافیایی
مکران، نام منطقهای جغرافیایی است که در دوران پس از اسلام، بین ناحیه کرمان تا رود سند واقع شده است. در بسیاری از متون تاریخی، دریای عمان نیز به نام دریای مکران شناخته میشده است. این منطقه در طول تاریخ دارای حکومتهای خودمختار بوده که بخشی از قلمرو ایران به شمار میآمدهاند. حتی در شعر “رزم کاووس با شاه هاوران” فردوسی نیز از مکران نام برده شده است.
در قرن هجدهم میلادی، بخشهای زیادی از این منطقه به مستعمرات امپراتوری بریتانیا در هند ملحق شد و پس از استقلال هند در سال ۱۹۴۸، به پاکستان پیوست. مناطقی مانند گوادر، کیچ و پنجگور در حال حاضر بخشی از پاکستان محسوب میشوند.
در ایران، در سال ۱۳۱۶ پس از تصویب قانون ایالات و ولایات، استانی به نام مکران ایجاد شد که شامل شهرهایی مانند بم، بشاگرد، جاسک، میناب و زابل بود. اما این استان پس از سه ماه منحل و در تقسیمات جدید کشوری، بخشی از استان هشتم شد که شامل کرمان، بندرعباس، خاش و زابل بود. در سال ۱۳۳۶ نیز این منطقه در استان تازه تاسیس سیستان و بلوچستان قرار گرفت.
اهمیت استراتژیک سواحل مکران:
سواحل مکران ایران، از بلوچستان پاکستان در غرب تا هرمزگان به طول ۹۰۰ کیلومتر امتداد دارد و یک منطقه استراتژیک مهم در جنوب شرقی ایران به شمار میرود. این منطقه به دریای عمان و اقیانوس هند متصل است و بندر چابهار، تنها بندر اقیانوسی ایران، در آن واقع شده است. مکران علاوه بر دارا بودن ذخایر نفت و گاز، به دلیل مجاورت با آبهای آزاد بینالمللی و قرار گرفتن در خارج از منطقه پرتنش خلیج فارس، از اهمیت ژئوپلیتیکی ویژهای برخوردار است.
چالشهای توسعه در مکران: دغدغههای محیطزیستی و جمعیتی بلوچها
در سالهای اخیر، طرحهای توسعهای متعددی در استان سیستان و بلوچستان کلید خوردهاند که از جمله مهمترین آنها، «طرح توسعه سواحل مکران» است. دولت هدف از این طرح را بهرهبرداری از “ظرفیتهای ژئوپلیتیکی” منطقه و رونق بنادر اعلام کرده است. با این حال، این طرح با نگرانیهای جدی از سوی جوامع محلی بلوچ و فعالان محیطزیست مواجه شده است.
نگرانیهای جمعیتی و فرهنگی:
بلوچهای بومی منطقه، که اکثریت ساکنان را تشکیل میدهند و عمدتاً سنی مذهب هستند، نگران آن هستند که اجرای این طرح منجر به جابهجایی اجباری آنها از زمینهایشان شود. این جابهجایی جمعیت، به ویژه برای اقلیتی که از تبعیض رنج میبرد و در مدیریت منطقه خود نقش چندانی ندارد، یک نگرانی اساسی محسوب میشود.
اگرچه پس از سالها درخواست و اصرار مردم بومی، یک بلوچ سنی به عنوان استاندار سیستان و بلوچستان انتخاب شد، اما به نظر میرسد که مشکلات ناشی از نگاه امنیتی و مذهبی به منطقه، عمیقتر از آن است که صرفاً با تغییر استاندار حل شود.
عبدالستار دوشوکی، مدیر مرکز مطالعات بلوچستان، با اشاره به طرح توسعه بندر چابهار، تاکید کرده است که یکی از کاستیهای این طرح، عدم مشارکت جوامع محلی و غیبت شرکتهای بومی و نهادهای محلی است. همچنین، او نسبت به “آمایش جمعیتی” در سواحل مکران که بر اساس آن، حدود دو و نیم میلیون نفر از سایر نقاط ایران به این منطقه منتقل خواهند شد، ابراز نگرانی کرده است.
تهدیدات محیطزیستی:
فعالان محیطزیست نگران آسیبهای ناشی از طرحهای توسعه به مناطق طبیعی هستند. اجرای طرح توسعه مشترک بندر چابهار، به ویژه اسکله بندر بهشتی، خطرات جدیدی برای سواحل مرجانی این منطقه ایجاد کرده است. گزارشهای متعددی در سالهای گذشته از آسیبهای محیطزیستی در این منطقه منتشر شده است. به عنوان مثال، افزایش ترددها در اسکله شهید بهشتی، باعث نابودی مرجانها شده است. همچنین، گزارشهایی از عملیات خاکریزی غیرقانونی در سواحل چابهار منتشر شده که منجر به تخریب گسترده سواحل مرجانی شده است.
فقر و چالشهای حقوق بشری در سیستان و بلوچستان:
استان سیستان و بلوچستان با وجود وسعت جغرافیایی قابل توجه، سهم بسیار کمی در تولید ناخالص داخلی ایران دارد. این استان سالهاست که با کمآبی دستوپنجه نرم میکند، به طوری که بسیاری از روستاهای منطقه به صورت سقایی آبرسانی میشوند. مشکلات کمآبی، کشاورزی منطقه را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. در حالی که یکی از دلایل انتقال پایتخت، مشکلات آب تهران عنوان شده، منتقدان میگویند که هیچ تلاشی جدی برای بهبود وضعیت آب آشامیدنی در سیستان و بلوچستان صورت نگرفته است.
علاوه بر مشکلات اقتصادی، مسائل امنیتی نیز در این منطقه تاثیر منفی بر تولید ناخالص داخلی داشته است. همچنین، بر اساس گزارش وزارت کار، رفاه و تعاون اجتماعی، نرخ محرومیت در استان سیستان و بلوچستان حدود 62 درصد است که بالاترین رقم در ایران محسوب میشود. سوختبری و قاچاق سوخت نیز از دیگر مشکلات این استان است.
گزینههای قبلی تغییر پایتخت ایران
در طول تاریخ جمهوری اسلامی، ایده انتقال پایتخت از تهران بارها مطرح شده است. این ایده در دولتهای مختلف به دلایل متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته، اما به دلایل گوناگون به مرحله اجرا نرسیده است.
سابقه بحث انتقال پایتخت در ایران:
برای اولین بار، در دولت میرحسین موسوی، چند نقطه از جمله اطراف شهر تفرش برای انتقال پایتخت مکانیابی شد، اما به دلیل محدودیتهای مالی دولت و مشکلات فنی، این طرح متوقف شد. در دوره ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی نیز این موضوع دوباره مطرح شد، اما در نهایت تمرکز بر ساماندهی تهران قرار گرفت. در دولت محمود احمدینژاد نیز بحث انتقال پایتخت به طور جدی مطرح شد.
در سال ۱۳۹۲، مجلس شورای اسلامی طرح انتقال پایتخت سیاسی و اداری تهران را تصویب کرد، اما حسن روحانی رئیس جمهور وقت، با این طرح مخالفت کرد و اعلام کرد که نظر نهایی باید توسط رهبر جمهوری اسلامی اعلام شود. در آن زمان، مرتضی تمدن، استاندار وقت تهران، گفته بود که قرار است پایتخت اداری به شهر پرند منتقل شود و ۴۰۰ هکتار زمین برای این منظور در نظر گرفته شده است. سرانجام در سال ۱۳۹۴، طرح جابجایی انتقال پایتخت به صورت قانون درآمد.
بر اساس یک مطالعه انجام شده در سال ۱۳۹۹، انتخاب مکان مناسب برای پایتخت جدید نیازمند رعایت هفت شرط اساسی است: اقلیم مناسب، دسترسی به منابع آب کافی، ایمنی در برابر زلزله، امنیت، تراکم جمعیتی پایین و پتانسیل محیطی. بر اساس این مطالعات، شهر همدان به دلیل موقعیت مرکزی و امنیت نسبی به عنوان گزینه مناسب معرفی شده است، اما همچنان مشکل تأمین آب در آن وجود دارد. همچنین، شهرهای ساوه و شمال اراک به دلیل مشکلات زلزله و آب و هوا از لیست گزینهها حذف شدند.
در ادامه بحث انتقال پایتخت به سمنان به گزینه جدی تبدیل شد به حدی که استاندار وقت سمنان در
تجربیات بینالمللی در زمینه انتقال پایتخت:
در قرن اخیر، حدود ۷۷ کشور مانند برزیل، مالزی و قزاقستان پایتختهای خود را تغییر دادهاند. با این حال، چگونگی اجرا و نتایج این جابهجاییها همچنان مورد بحث و تردید کارشناسان شهرسازی و محیط زیست است. یکی از آخرین موارد انتقال پایتخت در جهان، پروژه انتقال پایتخت اندونزی است که هزینه آن حدود ۳۰ میلیارد دلار برآورد شده است.

پایتخت فعلی اندونزی، جاکارتا، به سرعت در حال غرق شدن است و تاکنون ۴۰ درصد این شهر زیر آب رفته است. به همین دلیل، دولت اندونزی در حال ساخت پایتخت جدیدی به نام نوسانتارا در جزیره بورنئو است. این پروژه با چالشهای متعددی روبرو است، از جمله نگرانیها در مورد توسعه پایدار و تاثیرات زیست محیطی. هزینه ساخت این شهر ۳۳ میلیارد دلار تخمین زده شده و دولت اندونزی برای جذب سرمایهگذاری خصوصی و خارجی با مشکلاتی مواجه است. البته ناگفته نماند جاه طلبی ها در ساخت این شهر نیز در این امر بی تاثیر نیست.
فعالان محیط زیست نیز نگران تخریب محیط زیست و کوچک شدن زیستگاه حیوانات در خطر انقراض هستند.